وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

مرداد 96

تا بیست و هفت ماهگی مژده مژده: کلی جشن و شادی واسه خانواده سه نفره ما روز 12 مرداد جشن عقد عمو میثم 13 مرداد جشن عروسی دوست عمو میثم چون تو عروسی ما حضور داشتن ما هم دعوت بودیم 18 مرداد جشن عروسی سارا (دوست من) که البته عمو و زن عمو هم دعوت بودن 28 مرداد جشن عروسی آقا سجاد(پسر دایی مامانی) و البته تاریخ عروسی عمو میثم هم مشخص شده 3 شهریور جشن عروسی عمو جون رو داریم روز سوم مرداد من با عمو و زن عمو واسه انتخاب لباس و آرایشگاه رفتم چون لطف دارن و خیلی سلیقه من رو قبول دارن دیگه کلی گشتیم تا ی لباس قشنگ واسه زن عمو پیدا کردیم امیدوارم که مبارکش باشه چقد لذت بخشه دنبال کارهای جشن و شادی بودن کلا انرژی مثبته هر چی زحمت میکشی اصلا خسته نم...
31 مرداد 1396

مراسم های جدید زندگی

میخوام از شیوه های زندگی شاهزاده کوچولو  رو بگم: خوشبختانه یا متاسفانه من از مرخصی زایمان استفاده نکردم و خیلی زود بعد از زایمان برگشتم سرکار اون اوایل مشکلی نداشتیم چون همگی خونه مامانی بودیم و بعدش هم وقتی رفتیم خونه خودمون چون خیلی کوچولو بودی و مسیر بسیار نزدیک بود اصلا بیدار نمیشدی ولی وقتی بزرگ شدی کم کم بر به مشکل خوردیم به هیچ وجه رضایت به خوابیدن سرشب نمیدادی و صبح تحت هر شرایطی تا تکونت میدادیم بیدار میشدی و حسابی بدخلقی میکردی و وقتی میرفتم سرکار کلا ناراحت بودم که چرا فرشته کوچولو من باید صبح بیدار بشه و ناراحت بشه چه گناهی داره، دیگه با صحبت با مامانی به این نتیجه رسیدیم که شبها من پیشت بمونم تا بخوابی بعد برم خونه خو...
4 مرداد 1396

تیر ماه 96

تا بیست و شش ماهگی 31 تیرماه برابر با روز چهارشنبه شد و من و بابا قرار گذاشتیم روز پنج شنبه و جمعه اسباب کشی کنیم که نیازی به مرخصی نباشه و کار بنا و نقاش هم تموم شده باشه و منم خونه رو تمیز کرده باشم اما متاسفانه مستاجر جدید وقت نداشت و میخواست اسباب کشی کنه و ما مجبور شدیم زودتر اسباب کشی کنیم نقاش ها تا ساعت 11 شب چهار نفری کار کردن تا کارشون تمام شد و چون دیوار ها خیس بود طبق تاکید زیاد نقاش امکان تمیز کردن وجود نداشت، ما ساعت 8 صبح به سرعت وسیله ها رو انتقال دادیم البته بابایی چهارتا کارگر گرفته بود و تا ساعت ده و نیم همه چی تمام شد وسیله ها رو همه به خانه جدید انتقال دادیم اما زحمت من هزار برابر شد چون نه خونه رو تمیز کرده بودیم و ن...
4 مرداد 1396
1